موفقیت در هدف گذاری
موفقیت در هدف گذاری است و هر چیزی جز این فرع بر قضیه است. تمام مردمان موفق به شدت هدف گذار هستند. می دانند که چه می خواهند و با تمام وجود و در هر روز زندگی برای دستیابی به خواسته شان تلاش می کنند.
توانایی شما در هدف گذاری مهارتی اصلی و تعیین کننده برای موفق شدن است. با داشتن هدف، ذهن مثبت شما به کار می افتد و نقطه نظر ها و انرژی برای دستیابی به این اهداف ازاد می شوند. بدون هدف تحت تاثیر جزر و مد زندگی به بالا و پایین می روید. اما با داشتن هدف چون تیری از کمان در رفته در به سوی هدفتان به حرکت در می ایید تا به آن اصابت می کنید.
واقعیت این است که اگر عمری صد برابر هم داشته هم باشید، توانمندی های بالقوه شما بیشتر از آنند که جملگی مورد استفاده قرار گیرند. آن چنان که تا کنون بدست اورده اید، تنها جزیی از آن چیزی است که توانایی دست یابی به ان را دارید. یکی از قوانین موفقیت این است :”مهم نیست از کجا می ایید، مهم این است که به کجا می روید. اما این که به کجا می روید را شما و اندیشه های شما مشخص می سازد.”
هدف های روشن و واضح بر اعتماد و اطمینان شما می افزاید،صلاحیت شما را زیاد تر می کنند و انگیزهایتان را بالاتر می برند. اگر تمام این موارد را رعایت کنید شما موفقیت در هدف گذاری را به واضح درک خواهید کرد.
شما دنیای خود را خلق می کنید
شاید بزرگترین کشف در تاریخ انسانی قدرت ذهن شماست که تقریبا تمامی جنبه های زندگی شما را خلق می کند. ان چرا که در پیرامون خود در این دنیای ساخته و پرداخته انسان ها می بینید، در ذهن کسی به شکل یک ایده یا نقطه نظر شروع شد و بعد تبدیل به واقعیت گردید. همه چیز زندگی شما به شکل یک اندیشه، یک ارزو، یک خواسته یا امید و یا به شکل یک رویا شروع شده است. شما افکار خلاق دارید. افکار شما دنیایتان و همه ی اتفاقات زندگیتان را شکل می دهند.
همه ادیان، همه فلسفه ها، متافیزیک ها، روانشناسی ها به یک نکته اشاره کردند و ان این که :به ان چه بیشتر بیندیشید، همان می شوید. دنیای بیرون شما در نهایت بازتابی از دنیای درون شماست و ان چرا که فکر می کنید به شما منعکس می کند. به هر چه پیوسته فکر کنید، صورت حقیقت پیدا می کند.
تفاوت افراد موفق و ناموفق
از هزاران انسان موفق پرسیدند که اغلب اوقات به چه فکر می کنند. بیشترین جواب ان ها این است که به خواسته هایشان فکر می کنند و این که چگونه به این خواسته های خود برسند.
ناموفق ها و ناخشنود ها اغلب در باره ی آنچه نمیخواهند فکر می کنند و حرف می زنند. درباره ی مسائل و نگرانی هایشان حرف می زنند و گاه ناکامی هایشان را به گردن دیگران می اندازند. اما موفق ها پیوسته در باره ی هدف های مورد نظرشان فکر می کنند و در باره ی ان حرف می زنند. ان ها به ان چه بیش از هر چیز می خواهند فکر می کنند و در باره اش حرف می زنند.
زندگی کردن بدون هدف شبیه رانندگی در مه غلیظ است. موتور اتومبیلتان هر قدر قوی و قدرتمند باشد، شما به ارامی رانندگی می کنید، مردد هستید و حتی روی جاده ی صاف حرکت به جلو اندک دارید. با تصمیم گیری درباره ی هدفهایتان که بلافاصه از بین می رود و شما در موقعیتی قرار می گیرید که از توان مندی های خود استفاده کنید. داشتن هدف های روشن و شفاف به شما امکان میدهد پا بر پدال گاز زندگی خود بفشارید و شتابان در راستای تحقق بخشیدن به خواسته هاتان به حرکت در آیید.
هدف جویی خود به خود
این تمرین را در نظر مجسم کنید:کبوتر لانه یابی را بگیرید و او را در قفس بیندازید، روی فقس را با تیوپی بپوشانید، قفس را در جعبه ای بگذارید و بعد جعبه را در یک کامیون قرار بدهید. می توانید هزارکیلومتر در هر جهتی که خواستید حرکت کنید و بعد وقتی در کامیون را باز می کنید جعبه را بیرون می اورد، پتو را بر می دارید و کبوتر لانه یاب را از قفس ازاد می کنید، می بینید کبوتر به اسمان پرواز می کند، سه بار چرخ می زند و بعد به جانب لانه اش که هزار مایل از او فاصله دارد به حرکت در میاید. هیچ موجودی در دنیا غیر از انسان این هدف جویی را ندارد.
موفقیت در هدف گذاری زندگی
شما مانند کبوتر لانه یاب از توانایی های هدف جویی برخوردارید. وقتی دقیقا بدانید که چه می خواهید، نیازی به این ندارید که بدانید این هدف در کجا است و چگونه باید به ان دسترسی پیدا کنید. با صرفا تصمیم گیری در این مورد که چه می خواهید، به سمت هدف خود به حرکت در می ایید و هدف هم به شما نزدیک می شود. درست در زمان مناسب و مکان مناسب شما و هدفتان به هم می رسید.
به دلیل این مکانیز شگفت انگیز که در ذهن شما قرار دارد، شما تقریبا همیشه به هدف های خود دست پیدا می کنید. اگر هدف شما این است که شب به خانه بروید و تلویزیون تماشا کنید، تقریبا با اطمینان به این خواسته خود می رسید. اگر هدف شما این است که زندگی عالی ، سرشار از سلامتی، خوشیختی و موفقیت داشته باشید، به این خواسته هم میرسید. مانند یک کامپوتر مکانیسم هدف جوی شما داوری کننده نیست. بلکه خود به خود پیوسته کار می کند تا خواسته شما را براورده سازد.
طبیعت به بزرگی و کوچکی هدف های شما کاری ندارد. اگر برای خود هدف های کوچک در نظر بگیرید، مکانیسم هدف جوی شما شرایطی را فراهم میاورد که به هدف های کوچک برسید. اگر برای خود هدف های بزرگ در نظر بگیرید، این توانمندی های طبیعی کاری می کند که به هدف های بزرگ دست پیدا کنید. این که در زندگی چه هدف هایی، با چه بزرگی برای خود در نظر بگیرید تنها به شما مربوط می شود.
چرا اشخاص هدف گذاری نمی کنند
سوال خوبی است: اگر هدف جویی حالت خود به خود و اتوماتیک داشته باشد، چرا تنهاشمار اندکی از مردم هدف های روشن، مکتوب و قابل اندازه گیری دارند؟ این یکی از بزرگترین اسرار زندگی است. به اعتقاد من، مردم به چهار دلیل هدف گذاری نمی کنند.
۱- فکر می کنند هدف گذاری مهم نیست
نخست، اغلب اشخاص به اهمیت هدف گذاری واقف نیستند. اگر شما در خانه ی بزرگ شوید که کسی هدفی را دنبال نمی کند و با کسی معاشرت کنید که درباره ی هدف هرگز بحث نمی شود و یا کسی برای ان بها و ارزش قائل نیست، شما در شرایطی بزرگ می شوید و به بلوغ می رسید که نمی دانید که هدف گذاری بیش از هر عامل دیگری در موفقیت زندگی شما سهم دارد. به اطراف خود نگاه کنید. چند نفر از اطراف خانواده و یا دوستان شما به هدف هایشان معتقدند؟
۲- راه آن را نمی دانند
علت بعدی نداشتن هدف این است که اشخاص اصولا نمی دانند چگونه باید هدف گذاری کنند. از آن بدتر، خیلی ها فکر می کنند که دارای هدف هستند و حال آنکه آنها در نهایت چند میل و رویا دارند. مثلا می خواهند خوشبخت شوند، پول زیادی در آوردند و یا زندگی خانوادگی خوبی داشته باشند.
اما اینها ابدا هدف نیستند، اینها صرفا خیال و رویا هستند که همه آنها را دارند اما هدف با ارزو و میل تفاوت دارد. هدف روشن، مکتوب و خاص است. می توان به سادگی و سهولت به کسی توضیح داد. می توانید آن را اندازه بگیرید و می توانید بفهمید که آیا به این هدف رسیده یا نرسیده اند.
ممکن است که از یک دانشگاه برجسته مدرک تحصیلی بگیرید و با این حال حتی یک ساعت کسی درباره هدف برایتان حرف نزده باشد. انگار کسانی که محتوای درس مدارس و دانشگاه ها را می نویسند به کلی از اهمیت هدف گذاری بی اطلاعند و نمیدانند برای دسترسی به موفقیت های آتی تا چه اندازه به آن احتیاج است. و البته اگر قرار باشد قبل از رسیدن به بلوغ هیچ اطلاعی از نقش مهم هدفگذاری نداشته باشید، نمیدانید در هر کاری که میکنید این هدف گذاری چه سهم عمده ای ایفا می کند.
۳- ترس از شکست خوردن دارند
علت بعدی که مردم هدف گذاری نمی کنند ترس از شکست است. شکست انسان را رنج می دهد هم به لحاظ احساسی و هم مالی دردناک است. همه گهگاه شکست را تجربه کرده اند. هر بار که شکست می خوریم با خود عهد میکنیم که دقیق تر باشیم و از شکست های آتی اجتناب کنیم. با این حال، اغلب مردم دچار اشتباه می شوند، هدفی در زندگی برای خود در نظر نمی گیرند و در نتیجه موفقیتی نصیب آنها نمی شود.
۴- ترس از رد شدن دارند
دلیل بعدی که مردم هدف گذاری نمی کنند ترس از رد شدن است. اشخاص می ترسند اگر هدفی را تعیین کنند و موفق نشوند، دیگران از آنها انتقاد می کنند و به باد تمسخر می گیرند. به همین دلیل است که باید به هنگام هدف گذاری آن را محرمانی تلقی کنید. با هیچ کسی درباره آن حرف نزنید. بگذارید دیگران موفقیت های شما را ببینند، اما پیشاپیش به آنها حرفی نزنید. آنچه را که آنها از آن اطلاع ندارند، نمی توانند به شما آسیبی برساند.
منبع : ذهن ایده آل