صفر تا صد هدف و نحوه انتخاب اهداف موثر
انتخاب هدف یکی از مهمترین موضوعات زندگی ما است، برای اینکه به زندگی ایدهآل خود دست یابیم لازم است از منطقه روزمرگی عبور کرده و به منطقه پیشرفت وارد شویم و این کار با انتخاب هدف مناسب و تلاش برای رسیدن به آن امکانپذیر است. اما چطور میتوان اهداف مناسب را انتخاب و برای آن برنامهریزی کرد و به آن دست یافت؟ اهداف هر شخص نمایانگر شخصیت درونی او هستند. شخصیتی که حالات بیرونی او را شکل میدهند. دستیابی به اهداف هر چند کوچک، باعث ایجاد تفکری مثبت نسبت به خود و در نتیجه بالا بردن ضریب اعتماد بنفس و در نهایت آسان جلوه نمودن همۀ امور میشود. اما بی مقدمه، چگونه هدفی هدفی دست یافتنی است ؟ یا به زبانی دیگر اهداف چگونه باید انتخاب شوند تا سریعتر به آنها نائل شده و نتیجۀ بهتری بگیریم ؟
این بحث که چگونه هدف خود را برگزینیم رابطۀ مستقیم با دستیابی به آن دارد. هدفی که از اعتبار کمی برخوردار باشد به زودی کمرنگ شده و در میان راه رسیدن به آن متوقف میشویم. بعضی اوقات ما هدفهایمان را با ارزشهایمان اشتباه گرفته و به دنبال ارزشهایمان روز و شب میدویم ولی ابتدا باید بدانیم که تعاریف هدف و ارزش هر کدام بطور جداگانه چیست.
ارزش : همان چیزی است که ما برای رسیدن نهایی به آنها تلاش کرده و هدفهایمان را در مسیر کامل شدن ارزشهایمان انتخاب میکنیم. ما هم اکنون بسیاری از ارزشهایمان را میدانیم مثلا : کمال، رشد، خوشبختی، سعادت و …
هدف : خواستهای دقیق، ملموس، دست یافتنی، دارای اندازه و مختصات دقیق، کاملا روشن و مشخص است.
مثلا هدف در زمینۀ مالی -> میخواهید ۲۰ میلیون تومان پول به صورت نقد داشته باشید.
هدف در زمینۀ شغلی -> میخواهید یک فروشگاه لوازم الکترونیکی در خیابان… شهر با وسایل … داشته باشید.
انتخاب هدف مناسب
بسیاری از اساتید موفقیت تجربیاتی را از سمینارها، کارگاهها، مشاورهها و کلاسهای خود عنوان کردهاند به این صورت که آنها از شاگردان خود میخواستند اهداف و خواستههای ایدهآل خود را روی کاغذ بنویسند، سپس دلایلی که باعث شده است تا به آن خواسته نرسند را هم بنویسند. در حقیقت آن دلایل، بهانهها و موانعی بود که اجازه حرکت به سمت اهداف و زندگی ایدهآل را به آن شاگردان نمیداد، دلایل یا بهتر است بگویم باورهای محدودکننده زیادی وجود داشت که شاگردان نوشته بودند، اما از میان همه آنها یک دلیل از همه پررنگتر بود و تقریبا همه شاگردان آن را به روشهای مختلف نوشته بودند، آن باور محدودکننده این بود:
من به اندازه کافی خوب نیستم، یا به عبارت دیگر، من لیاقت داشتن آن هدف و زندگی ایدهآلم را ندارم.
به جرئت میتوان گفت بیشتر افراد، فقطِ فقط به خاطر داشتن همین یک باور محدودکننده برای خود ارزش و احترام قائل نمیشوند و اهداف مناسبی را برای خود انتخاب نمیکنند و به همین دلیل به زندگی ایدهآل خود نمیرسند و به اهداف خیلی پایینتر از سطح تواناییهای خود، رضایت میدهند یا حتی بدتر از آن، اصلا هدفی انتخاب نمیکنند.
انتخاب هدف مناسب رابطه مستقیمی با میزان ارزش و احترامی که برای خودتان قائل هستید دارد، پس قبل از اینکه هدف انتخاب کنید، با خودتان خلوت کنید، فکر کنید، صحبت کنید و یا هر کاری که دوست دارید انجام دهید، ولی باید به این نتیجه برسید که شما انسان بسیار ارزشمندی هستند، مهم نیست دیگران در مورد شما چی فکر میکنند و چه میگویند، فقطِ فقط مهم این است که شما در مورد خودتان چی فکر میکنید. هزاران دلیل بیاورید که شما ارزشمند هستید، به همین دلیل خالقمان، ما را انسان آفرید نه چیز دیگر.
معیار تعیین اهداف چیست ؟
ابتدا باید هدفی را که میخواهیم انتخاب کنیم ببینیم آیا ارزش رسیدن دارد یا نه. منظور اینکه ببینیم آیا این هدفی که من انتخاب میکنم مرا به ارزشهایم خواهد رساند یا خیر. گزینش این هدف ضرورت دارد؟ آیا من به رسیدن به این هدف نیاز دارم؟ آیا این هدف واقعا ارزشمند است؟ روشنتر عرض کنم، محاسبه کنیم که انتخاب این هدف آب در هاون کوبیدن است یا کار نیکو کردن است که پرش کنیم (کار نیکو کردن از پر کردن است) به این معنا که شدیدا در راه رسیدن به هدفمان تلاش کنیم.
در روانشناسی هدف، کلمۀ انگلیسی SMART (به معنی باهوش) پایۀ انتخاب اهداف است به این صورت که هر حرف این کلمۀ ابتدای کلیدواژه های انتخاب هدف است :
یک.Specific : هدف باید مشخص و معین باشد. (یک عدد اتومبیل دنا)
دو.Measurable : قابل اندازه گیری باشد. یعنی حتی مختصات آنرا هم بتوان از همین حالا تعیین کرد. (اتومبیل دنا پلاس سفید مدل ۹۶) – در خیال و توهم نگنجد و مربوط به زمان آینده و قدیم نیز نباشد.
یخ.Attainable : هدف قابل دسترسی و در دسترس باشد. (یک عدد اتومبیل لامبورگینی مدل ۲۰۰۹ تقریبا در ایران در دسترس نیست پس دنا پلاس سفید انتخابی بهتر است) – خیلی زیاد من هدفم را دوست دارم بزرگ و عجیب نباشد -> رسیدن به اهداف بسیار بزرگ نیازمند کسب موفقیتهای پی در پی کوچک و در نهایت آمادگی برای رسیدن به اهداف بزرگ و در نتیجه کسب موفقیتهای بزرگ است.
چهار.Relevant : هدف مطابق با علاقه و خواست ما باشد. (من به اتومبیل سفید بیشتر علاقه دارم، از نوع دنا پلاس) – البته علاقه به موارد بیهوده زیاد است مثلا تزیین بیخودی اتومبیل و یا علاقه به داشتن یک عتیقۀ گرانقیمت و بی مصرف. در نقطۀ مقابل، در مواردی که علاقه نداریم اما میدانیم هدفی موثر و مفید است، باید با کسب اطلاعات ایجاد علاقه کنیم.
پنج.Time-Bounded : در بازۀ زمانی مشخصی تعیین شود و دستیابی به آن محدود به زمان باشد. (می خواهم یک اتومبیل دنا پلاس مدل ۹۶ تا ۳ ماه دیگر داشته باشم) – در بازۀ زمانی یک ماه تا حداکثر یک یا دو سال باشد و همچنین کمتر یا بیشتر نباشد. مثلا ترک سیگار که شاید به یک روز بتوان این کار را انجام داد اما سه روز دیگر دوباره تکرار میشود ولی اگر در بازۀ زمانی یک ماهه باشد با کم کردن روزی یک نخ، میتوان تا حدودی این هدف را عملی کرد.
چگونه بهتر و راحتر به هدف خود برسیم؟
دانیم چه کسی هستیم و چه خصوصیاتی داریم مثلا نقاط قوتی داریم که در رسیدن به این هدف به ما کمک میکند پس با قوای بیشتری هدف را دنبال میکنیم و یا اینکه نقاط ضعفی داریم که شاید در رسیدن به این هدف ما را خسته کند، پس باید در رفع آنها کوشید. مثلا تنبلی یکی از نقاط ضعف بسیاری از انسانهاست و همچنین ناامیدی.
افرادی را برای خود نمونه و الگو قرار دهیم. نه اینکه مثلا آقای … که صاحب کارخانه … است و یا استاد … که صاحب سبک است. همین عباس آقای سرکوچه هم که به هدفی مانند هدف ما رسیده میتواند نمونه باشد.
با اعتماد بنفس و اطمینان به رسیدن به هدف شروع کنیم و بدانیم که وقتی شروع کردیم، هیچ چیز جلودار ما نیست و هیچ مانعی وجود ندارد که بتواند جلوی ما را بگیرد.
قبل از انتخاب هدف در مورد آن تحقیق کرده و سختیها و چالشهای آنرا بدانیم تا عزم خود را بیشتر جزم کرده و با امید بیشتری شروع بکار کنیم. وسایل لازم برای مسیر را وصلۀ خود کنیم مانند امیدواری، پشتکار، کوشش، تفکر مثبت، جذب.
هدف را دست یافتنی ببینیم و حال بررسی کنیم که این راه به رفتنش میارزد یا خیر.
یکی از علتهای دست نیافتن به اهداف، از این شاخه به آن شاخه و از این هدف به آن هدف پریدن است.
منبع : ویرگول