آخرین اخبار

خانه / مقالات / هروقت همه چیز بهم ریخت و خواستی تسلیم بشی؛ اینکارو انجام بده !

هروقت همه چیز بهم ریخت و خواستی تسلیم بشی؛ اینکارو انجام بده !

حدود ۱۰ سال پیش بود میخواستم وارد دنیای کارآفرینی شوم چون در کتاب‌های موفقیت و کسب ثروت از جمله رابرت کیوساکی خوانده بودم که مسیر ثروت از کارآفرینی میگذرد و عاشق این دنیای پر هیجان شده بودم، شبیه کسی که موج سواری را میبیند که درحال جولان دادن تخته موج‌سواری بر روی موج‌های خشن است و نمیداند در دل این موج سوار چه میگذرد و از غرق شدن‌هایش و ناکامی‌هایش چیزی نمیداند.

من همان تماشاچی موج‌سوارها بودم و میخواستم من‌ هم یکی از این موج سوار‌های ثروت شوم برای همین تصمیم گرفتم اولین کارم شخصی خودم را در حوزه پوشاک شروع کنم. تولیدی پوشاکی میخواستم راه‌اندازی کنم که هرکجا میرفتم به خاطر سن کمی که داشتم دست کم میگرفتنم تا جایی که طرح‌ها و نمونه کارهایم رو نشون میدادم کاملا سکوت میکردن و با چشمان متعجب قیمت‌ها رو میپرسیدند.

اون روزهای سختی بود که گذشت اما درس‌هایی که ازش گرفتم برای من همیشه ماندگار شد؛ درس‌هایی که هرکسی که میخواهد وارد دنیای کارآفرینی شوید و یا هر ریسک بزرگی در زندگی بپذیرد، نیاز دارد یاد بگیرد. خب… شما میتوانید بروید بیرون و خودتان را در چنین موقعیتی قرار دهید و این درس‌ها رو یادبگیرید و یا اینکه با تمرکز کامل این مقاله را بخوانید.

این مقاله راجع‌به ایمان است اما نه چیزی که تاحالا شنیدید و خواندید.
میخواهم به شما بگوییم ۳ نوع ایمان داریم که هرکدام در یک مقطعی مهم در زندگی به شما کمک میکنند تا در تاریک‌ترین شب‌ها و در سخت‌ترین روزها، تسلیم نشوید. بمانید… سختی‌هایی که کشیدید و وقتی که گذاشتید را تبدیل به نتیجه کنید و هدفی که گذاشتید را بدست آورید؛ و بعد بروید.

قبل از اینکه شروع کنیم، بیایید ببینیم اصلا ایمان یعنی چی؟
تعریف ساده و کوچه‌بازاری که از ایمان میتونیم داشته باشیم یعنی انتظار مثبت از یکنفر یا یک خروجی. شما به خداوند ایمان دارید و میدانید که اتفاقات خوب برای شما رقم خواهد زد؛ یعنی شما انتظار مثبت نسبت به خداوند دارید.

بافنده فرشی که تمام سرمایه‌اش را جمع میکند تا سرمایه‌گذاری کند، میرود آلمان بدون اینکه زبان آلمانی یا انگلیسی بلد باشد و از آنجا سفارش فرش گرد میگیرد؛ به نظر من تنها چیزی که کمکش کرده و توانسته بر منطق عرف غلبه کند تا این گام بلند را بردارد، ایمان بوده و این ایمان احد عظیم‌زاده را به موفق‌ترین تاجر فرش تبدیل کرده.

اما شاید بپرسید چطور ایمان داشته باشیم؟ و یا ایمان‌مان را چطور قوی کنیم؟
در این مقاله من ۳ جایی که شما باید ایمان داشته باشید و تسلیم نشوید را به شما معرفی میکنم. هرکدام از این سه بخش میتوانند در شرایطی سخت شما را نجات دهند، پس آنها را با دقت بخوانید :

  1. ایمان به خود
    وقتی میخواهید یک کار جدیدی شروع و یا یک تغییر اساسی در زندگی ایجاد کنید، اولین و مهم‌ترین جایی که باید ایمان‌تان را نسبت به آن قوی‌تر کنید خودتان هستید. باید به خودتان، توانایی‌هایتان و استعدادهایتان ایمان داشته باشید. باید به اینکه کی هستید و چی میخواهید ایمان و اطمینان کامل داشته باشید.
    و نکته مهم اینجاست که نباید این ایمان، متکی به شرایط بیرونی باشد… بلکه باید متکی بر شرایط درونی باشد. هروقت اتفاقات خوب رخ داد یا خبرهای خوبی رسید خوشحال باشید و احساس اعتماد‌به‌نفس داشته باشید و هروقت خبرهای بد رسید یا اتفاقات ناخواسته رخ داد احساس بی‌ارزشی داشتن نشانه ایمان به خود نیست.
    ایمان به خودتان را تقویت کنید.
    با کارهای کوچک شروع کنید و آنها را همانطوری که میخواهید انجام دهید و تمام کنید. هروقت تمام کردید به خودتان جایزه بدهید و سعی کنید ارزش خودتان را پیش خودتان بالا ببرید. به خودتان احترام بگذارید. با لحن مثبت مکالمه ذهنی با خودتان داشته باشید و مدام از خودتان تعریف کنید و نکات مثبت خودتان را به خودتان یادآوری کنید.
  2. ایمان به کارتان
    تاحالا شده اهداف بزرگی داشته باشید و آنها را به اهداف کوچک‌تر تقسیم کنید و وقتی بر روی آنها کار میکنید چون اهداف و کارهای کوچک هستند احساس بی‌ارزشی کنید؟ و یا وقتی سرکارتان هستید و از کارتان خوشتان نمی‌اید اما میدانید باید انجامش دهید چون مهم است… آیا میتوانید احساس خوب داشته باشید به کارتان؟
    ایمان دوم، جایی است که بیش از نیمی از افرادی که در مسیر موفقیت‌های بزرگ گام برمیدارند، تسلیم میشوند… چون به کارشان ایمان ندارند. به فعالیت‌هایی که میکنند ایمان کافی ندارند. مطمئن نیستند این کار به ظاهر ساده یا به ظاهر مزخرف(!) میتواند آنها را در مسیر اهدافشان قرار دهد. در چنین مواقعی، ایمان به کارتان است که شما را از دیگران متمایز میکند. مارتین لوتر کینگ میگوید «فرقی نمیکند کارتان چیست، حتی اگر کارتان جاروکردن خیابان باشد باید چنان دقیق و با سلیقه این کارتان را انجام دهید که هرکس از آن خیابان عبور کرد بداند این کار شما بوده.» تا چندین سال پیش میگفتند که کاری رو انجام بدید که دوست دارید، اما اخیرا متوجه شدیم در مسیر اهداف و رویاهایمان شاید مجبور باشیم کارهایی رو هم که دوست ندارید انجام بدیم، حالا تکلیف چیست؟ بهتر است تعریف را عوض کنیم : کاری را که انجام میدهید، دوست داشته باشید. مهم نیست کارتان کوچک، بزرگ، کم ارزش، با ارزش، چشمگیر، ناچیز یا هر برچسب دیگری که رویش بگذارید، باشد. مهم این است که باید به کاری که انجام میدهید ایمان داشته باشید و بدانید این کار در مسیر تحقق اهداف و رویاهایتان است و باید به بهترین نحو ممکن انجام شود.
  3. ایمان به خداوند
    آخرین سنگری که میتوانید به آن پناه ببرید تا تسلیم نشوید و همچنان با زخم‌های زیاد مسیر بخواهید ادامه دهید، ایمان به خداوند است که امروزه کمتر کسی به آن میرسد.خیلی‌ها همان پله‌های اول و دوم تسلیم میشوند و میروند پی زندگی معمولی. خیلی‌ها فراموش کردن عظیم‌ترین قدرتی که این جهان رو خلق کرده به انسان وعده داده تا آخرین لحظه کنارش خواهد بود و خواسته‌هایش را اجابت میکند. این افراد فکر میکنند هرآنچه را که میخواهند باید خودشان بروند و بدست بیاورند، درحالی که خداوندی هست که قول داده مخلوقانش را کمک کند تا از زندگی نهایت استفاده را ببرند.این ایمان زمانی است که شما مطمئن نیستید میتوانید از پس این کار بربیایید، زمانی که نمیدانید این کاری که انجام میدهید شما را در مسیر مورد نظر هدایت میکند یا خیر. زمانی که شما تنها چیزی که دارید، ایمان به خداوند است و ازش میخواهید شما را در مسیر درست هدایت کند.
    بله هدایت کند… چون این وعده خداوند به انسان است که همواره در زندگی هدایتش خواهد کرد. پس چرا از هدایت خداوند به مسیر اهدافمان استفاده نکنیم؟ کافیست بیشتر به خداوند ایمان داشته باشیم. به همین راحتی، وقتی شما به خداوند ایمان داشته باشید، با قلبی محکم قدم برمیدارید. وقتی به خداوند ایمان داشته باشید از اینکه چطور وارد کار مورد علاقه‌تان شوید درحالی که هیچ چیزی نمیدانید، نمی‌ترسید.

 

 

منبع : سوخت جت

 

ثبت دیدگاه

برو بالا
سوالی دارید؟ چت با Whatsapp