لازمه ی مدیریت در شرایط سخت
زمانی که یک بحران اتفاق می افتد، همیشه باید رهبران متخصص وجود داشته باشند تا بتوانند شرایط را مدیریت کنند. بحران ها می توانند همچنین باعث ایجاد فرصت هایی برای موفقیت یک کمپانی شوند.
جزئیات کلیدی رهبری در طول یک بحران
رهبری نیازمند صلاحیت و فرماندهی است، کارکنان حتماً باید تجربه و نگاه خوبی به رهبری داشته باشند و توانایی رهبری را برای گروه های کوچک تر در خودشان پرورش دهند. اولاً این که باید بدانند آیا این کمپانی کارکنان خوبی دارد یا خیر، سیستم خوبی در آن اجرا می شود و دیسیپلین آن چگونه است . آیا مهارت ها و اجرای برنامه ها در آن به اندازه کافی بالا است یا خیر . آیا احساس آرامش، خلاقیت و رشد مداوم در آن وجود دارد یا خیر.
از طرف دیگر رهبری نیازمند اتصال است. در زمان های نرمال و طبیعی افراد باید ببینند که هدف کلی مجموعه چیست و هرکس نقش خود را در مجموعه تقویت کند. دنبال کنندگان باید خودشان را باور داشته باشند و هنگام ایجاد بحران، نباید اعتماد خود را نسبت به یکدیگر از دست بدهند. برای باور داشتن باید بیاموزند که چگونه میان انسان ها ارتباط خوبی ایجاد کنند؛ این ارتباط نیازمند توانایی آسیب پذیری و مقابله با آن هم است.
آسیب پذیری به معنای ایجاد ضعف در بعضی از افکار است. گاهی اوقات بعضی از ایده های بیرونی باید کاملا حذف شوند تا قدرت درونی کمپانی افزایش پیدا کند.
آسیب پذیری در مورد واقعیت ها و مخصوصاً در یک بحران واقع ، یک قدرت هم محسوب می شود. شاید داشتن رفتار آسیب پذیر، برای افراد سخت باشد؛ مخصوصا اگر افراد تحت فشار قرار بگیرند.
لازمه ی مدیریت در شرایط سخت و بحرانی
رهبری گروه می تواند دارای سه بخش اعتماد به نفس، خود آگاهی و قابلیت دسترسی باشد پس داشتن این ۳ ویزگی برای مدیریت و رهبری یک گروه در شرایط سخت لازم است.
اعتماد به نفس
یک رهبر با اعتماد به نفس واقعی می تواند قبول کند که چیزهای ناامنی هم وجود دارد. باید بپذیرد که به همه چیز آگاه نیست و در نتیجه ممکن است دچار خطاهایی هم شود. رهبری که به خود ایمان دارد و امنیت را در خود ایجاد می کند، می تواند گروه ها را مدیریت کند، ایده های افراد مختلف را به چالش بکشد و در همکاری با آن ها سهیم باشد.
رهبران و مدیران دارای صلاحیت، همیشه دارای برنامه ریزی هستند؛ افراد با تجربه را استخدام می کنند تا بتوانند برنامه آن ها را به اجرا در بیاورند، سپس کارها را زیر نظر قرار می دهند تا آنها را مدیریت کرده و در صورت نیاز، آن ها را تغییر دهند. همچنین می دانند که هیچ گاه همه چیز به درستی و کامل پیش نمی رود و اتفاقات غیر منتظره هم در پیش است که ممکن است کل برنامه ها را به هم بریزد.
هنگام ایجاد سختی ها، معنی قدرت برای آنها تغییر نمی کند بلکه سعی می کنند در همان لحظه تصمیمات غیر منتظره بگیرند و گاهی اوقات این تصمیمات را با هیچ کس هم در میان نمی گذارند. آن ها انسانیت خود را با شفافیت کامل به افراد نشان می دهند و سعی می کنند محیطی از اعتماد را در اطراف خود ایجاد کنند.
خودآگاهی
یک رهبر خودآگاه می تواند حقیقت را با صداقت دنبال کند و همچنین نسبت به امکاناتی که دارد سنجیده عمل می کند و دیدگاه های مختلف را امتحان می نماید.
زمانی که کارمندان بدانند دیدگاه های مختلف وجود دارد، یک محیط امن برای نوآوری ایجاد می شود. فرهنگ آسیب پذیری نیز می تواند آن ها را به جایگاه خود برساند و باعث شود که افراد خودشان را از دام ناامنی ها خلاص کنند و بتوانند انواع ریسک ها را برای پیشرفت کار به کار ببندند.
قابلیت دسترسی
همه انسان ها کامل و عالی نیستند. همه افراد نقص هایی دارند، بنابراین ما به عنوان یک انسان گاهی اوقات ناامیدی را تجربه می کنیم، شکست می خوریم و رنج می کشیم. همه انسان هایی که دیگران را رهبری می کنند هم تجربه هایی مانند شکست را دارند، در نتیجه احتمال خطا و اشتباه هم برای آن ها وجود دارد. به همین دلیل باید افرادی را در دسترس خود داشته باشند، گاهی اوقات کنترل امور را به آنها بسپارند و توانایی ارتباط را به حداکثر برسانند.
افرادی که رهبری مجموعه را بر عهده دارند، هنگام بحران نیازمند بلوغ فکری بسیار بالا هستند تا بر ترس و وحشت خود غلبه کنند، بتوانند کارهای روزانه خود را مدیریت کنند و افق دید گسترده ای داشته باشند،؛ تمام این موارد نیازمند یک دیدگاه در بلند مدت است.
کمپانی ها و شرکت های سرمایه گذاری بزرگ، رهبران و مدیرانی دارند که همیشه در طولانی مدت، بزرگ ترین پاداش ها را برای خود و دیگران در نظر می گیرند.
به طور کلی یک رهبر و مدیر موفق در یک تجارت نیازمند صبر برای شنیدن ایده های مختلف و خلاقیت است. باید ارزش اهداف بلند مدت را بدانند و برای آن ها صبر کنند.
منبع : نمناک